اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت چهل و سوم: خاک سپاری و آداب آن در داریون1

به کوشش: جلیل زارع

وقتی کسی می مرد، تعدادی زودتر از بقیه برای کندن قبر او که به آن “خانه” می گفتند به قبرستان می رفتند و مشغول کار می شدند.

اگر میت مرد بود برای او گودالی تا کمر می کندند و اگر زن بود عمق قبر تا سینه می رسید. زیرا معتقد بودند زن هراس بیش تری دارد و باید پایین تر باشد. البته این کار دلایل دیگری نیز می توانسته داشته باشد مانند این که دسترسی به میت زن برای گورکن ها و دیگر جانوران دشوارتر باشد. آن گاه یک ردیف سنگ جلو او در سمت قبله می چیدند و تعدادی سنگ پهن و بلند که بتواند عرض آن را بپوشاند فراهم می آوردند.
تا چاشتگاه، دیگر قبر آماده شده بود. برای کسانی که قبر را کنده بودند مرغی سر می بریدند و می پختند. آن ها می بایست پس از خوردن آن، استخوان های مرغ را زیر خاک کنند. این کار مدتی بعد منسوخ شد. زیرا می گفتند جانوران وحشی ممکن است خاک را برای خوردن استخوان ها و شاید میت بکنند.
در خانه، مرده را در تابوتی می گذاشتند و پتویی روی او می انداختند و او را از زمین بلند می کردند و لا اله الا الله گویان و با تکرار شهادتین به “مرده شورخانه” می بردند. اگر میت کس و کاری نداشت او را در قبرستان نزدیک ده و اگر اطرافیان بیش تری داشت او را در “پیربنو”2 و در جوار امام زاده ابراهیم دفن می کردند. قبرستان بهائیان نیز از قبرستان شیعیان جدا بود و آن ها حق نداشتند مرده های خود را در جوار امام زاده به خاک بسپارند.3
میت را چنانچه زمستان بود با آب گرم و در تابستان با آب معمولی و سدر می شستند. نخستین آبی که روی مرده ریخته می شد “اُوتلخی”4 نامیده می شد. پس از آن بدن مرده را به گونه ای می شستند که گویی به حمام آمده باشد. در این مورد چیزی فروگذار نمی شد و سعی می کردند احترام او را به جا آورند. پس از آن منافذ بدن او را با پنبه می گرفتند و کفن می نمودند و باز در تابوت می گذاشتند. تابوت را بر دوش می گرفتند و باز لا اله الا الله گویان به سمت امام زاده می بردند و طواف می دادند. آن گاه نماز میت به جا می آوردند و پس از آن تابوت را به همان شیوه ی پیشین تا نزدیکی قبر می آوردند و بر زمین می گذاشتند و دوباره آن را بلند می کردند و جلوتر می گذاشتند. زیرا معتقد بودند میت از قبر وحشت دارد و باید آهسته آهسته او را وارد قبر کرد. این کار، سه مرتبه صورت می گرفت تا میت به لبه قبر می رسید. یک نفر در قبر می ایستاد و دو نفر دیگر دو طرف میت را می گرفتند و داخل قبر می گذاشتند. سرش را روی بالشی از خاک نرم که از پیش آماده شده بود می گذاشتند. بعدها این رسم نیز از بین رفت. صورت مرده را که از کفن بیرون آورده بودند رو به قبله قرار می دادند. گوشه ی کفن را به سنگ بالایی گیر می دادند تا جلو دهان او نباشد تا آن گاه که نکیر و منکر برای سوال و جواب به سراغ او می آید کفن جلو دهانش را نگیرد و بتواند خوب پاسخ بدهد. نیز بر این باور بودند که اگر کفن در دهان او گیر کند پشت سر او مرده زیاد خواهد شد.
پس از آن، او را “تلقین” می دادند. یعنی به زبان عربی او را مورد خطاب قرار می دادند که فلانی! پسر یا دختر فلان، بدان که خدای تو کیست و پیامبر و امام تو کیست و دین تو چیست. سپس دو شاخه ی نازک انجیر کنار او می گذاشتند. آن گاه یک لبه از سنگ های پهنی را که از قبل آماده کرده بودند روی سنگ های به ردیف شده قرار می دادند و لبه دیگر را روی زمین می گذاشتند و بدین گونه سطحی شیب دار به وجود می آمد که از مقاومت نسبتا خوبی برخوردار بود. پس از آن روزنه ها را با “شُل”5 می گرفتند و روی آن خاک می ریختند. این عمل معمولا توسط افرادی غیر از خویشاوندان درجه یک صورت می گرفت.
با اتمام کار، سنگی بالای سر او می گذاشتند و کمی آب روی قبر می پاشیدند. نیز روی بیل و کِنِری که با آن قبر را کنده بودند آب می ریختند تا خشک به محل برنگردد. در همان جا شسته شود و پس از او کسی نمیرد. افراد به تدریج می آمدند و فاتحه می خواندند. پس از اندکی گریه و زاری اطرافیان و تسلی دادن آن ها مردم آماده بازگشت به محل می شدند. اگر کسی زیاد بی تابی می کرد مقداری از خاک قبر را روی سر او می ریختند یا همراه با چایی به خورد او می دادند و معتقد بودند که “خاک مرده سرد است” و زود فراموش می شود.
با حرکت جمعیت یکی از نزدیکان میت کنار قبر او می ماند و با فاتحه خواندن در آمدن تاخیر می کرد تا مرده یکباره تنها نماند و کم تر بترسد.
پانوشت:
1- اطلاعات این بخش از آقای حاج حسن اسدی
2- در اصل، پیر بُن آب بوده است. به معنای پیری که کنار آب دفن است. زیرا در گذشته در این ناحیه آب فراوان جریان داشت، به گونه ای چنان که می گویند که برنج کشت می شده است و منظور از آن پیر، امام زاده ابراهیم از بستگان امام رضا(ع) است که در 4 کیلومتری داریون دفن شده است.

3- می گویند پس از خاک سپاریِ یکی از بهائیان در جوار این امام زاده، آب فراوان چشمه خشک شد.
4- آب تلخی
5- گِل
*برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه خاک سپاری و آداب آن)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا