فرهنگ مردم داریون / قسمت هفتادم: ادامه نمونه دوبیتی های مردم داریون

به کوشش: جلیل زارع
سرانداز سرت چیت فتوره1
به حمّوم می روی راه تو دوره
به حمّوم می روی زودی بیایی
دل مو مثل کوره تو تنوره
*
دلی که دل نمی خواد خارزاره
شکر که دل نمی خواد زهرماره
ایه خار مغیلون کت برویه
به پیش چشم عاشق لاله زاره
*
دلُم می خواد برم ری (روی) بون زینب
بشم نعنا برم لی (لای) نون زینب
همو زینب که می دوشه بز چال
مُلش2 مُل بند3 و سینه ش پرِ خال
*
گلمونی (گلمان هستی) که در گلزار مایی
شکر مونی رخ بازار مایی
همه ی روز پیش چشم مو عزیزی
نه چی4 امرو که اَ شیرار میایی
*
گلی دارُم به دسِّ کس نمی دُم
خریدُم گوهری و پس نمی دُم
اِیه جلاد نشینه روی سینه م
بلند بالای خود اَ (از) دَس نمی دُم
*
غریبی گشتُم و دل وا نمی شَه
یکی هم درد مو پیدا نمی شَه
ایه هم درد مو یوسف زلیخا
که یوسف گم شده پیدا نمی شَه
*
سراندازی که سرسر میکی، وِل
مثال بره مرمر می کنی، ول
مثال بره ی تازه رگایی5
دمادم قصد مادر می کنی، ول
*
دلی دارُم که مالال خونه
غم دردُم چو کوه بیستونه
ایه درد دلُم سی کوه بگویم
که شیر ناله ( بنالد) پِلنگ حیرون بمونه
*
بیو جونُم که از جونت جدا نی
بیو که مجلسُم بی تو صفا نی
بیو تا راز دل سی تو بگویم
که اعتبار دنیا تا صبا6 نی
*
بشینُم در زیر بته ی7 شبانبو
همو راهی که دلبر می رود کوه
سی چی دلبر مرا دیوونه کرده
حنا و سیرمه (سورمه) و چتر برِ مو8
*
ایه کاکای مویی (منی) اهل بشر باش9
کنار خیر بنشین دورِ ( دور از) شر باش
سبک پنبه نَنشین پُی ترازین (ترازو)
چو دونه ی قیمتی همپای زر باش10
*
به قربون شو (شب) دیشو بگردُم
عزیزُم اومد و خذمت ( خدمت) نکردُم
عزیزُم اومد و دلتنگ برگشت
به قربون دل تنگش بگردُم
• پانوشت:
1- نوعی پارچه
2- مل: گردن
3- 3- گردنبند
4- به ویژه این که
5- تازه از شیر گرفته شده
6- فردا
7- بوته
8- یادآور این مصرع از حافظ: “بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایبان دارد”
9- انسانیت داشته باش
10- یادآور این بیت خاقانی: «آبنوسم در بن دریا نشینم با صدف / خس نیم تا بر سر آیم کف بود همتای من»
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، پژوهش و نگارش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … ( قسمت بعد: ادامه نمونه دوبیتی های مردم داریون)