اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون / قسمت یکصد و سوم: ادامه آداب و رسوم ملی و محلی داریون

از دیگر ویژگی های این آیین، فال گوش ایستادن بود. کسانی که می خواستند برای کاری تفال بزنند، در چنین شبی پشت در خانه همسایه می ایستادند و به سخنان آن ها گوش می دادند.

به کوشش: جلیل زارع

• شب یلدا
از دیر هنگام با سراسر ایران، شب یلدا که به آن “شب چله” می گفتند. با آداب و رسوم خاص خود گرامی داشته می شد. آخرین شب پاییز در خانه ی یکی از بزرگان خانواده دور هم جمع می شدند. با برافروختن آتش هیزم و گرمای آن به جنگ سرمای زمستان و تاریکی شب های آن می رفتند. تعریف می کردند و تخمه هایی را که قبلا خودشان بو داده بودند می شکستند. شاهنامه می خواندند و داستان می گفتند و احیانا بازی های چند نفره مانند “جوراب بازی” می نمودند. و این کار معمولا تا صبح ادامه می یافت.
از آن جا که زمستان با آن بارش های طولانی برف و باران فرصت استراحت مردم بود، این گونه شب نشینی ها مشکلی برای آنان ایجاد نمی کرد و در حقیقت فرصت مناسبی بود که بیش تر به یک دیگر نزدیک شوند و همدلی داشته باشند، یا اوقات فراغت خود را به گونه ای دلخواه سپری کنند.
از خوردنی های این شب که از لوازم چنین شبی به شمار می رفت، هندوانه، انار، آَرده و شیره و مانند آن بود. انار و هندوانه را در جایی خنک مانند پَستو1 نگه داری می کردند تا شب چله مشکلی در این مورد نداشته باشند.
تدارک دیدن سور و سات این شب بستگی به توان مالی خانواده داشت. ممکن بود خانواده ای “ندار”2 از این شب، تنها سرما را داشته باشد و یاد آن را به خاطر آورد و خانواده ای دیگر به فراخور توان خود تدارک کافی دیده باشد.
از آن جا که به گرمی سردی غذاها اعتقاد داشتند، کسانی که طبعشان سرد بود خوردنی های گرم مانند ارده و شیره می خوردند و آن هایی که طبعی گرم داشتند میوه های سرد میل می کردند. زیرا معتقد بودند باعث تحول طبعشان می شود یا در آن تعادل ایجاد می کند.
• چهارشنبه سوری
از کهن ترین و پایدارترین آیین های شاد، چهارشنبه سوری است. این مراسم در شب آخرین چهارشنبه سال برپا می شد. بیرون از خانه در کوچه، خیابان، سرگذر، کوه و محل کشت و کار، شعله های آتش فروزان بود و تاریکی را به روشنایی تبدیل می کرد.
از روی آتش می پریدند و می گفتند: «زردی من از تو / سرخی تو از من.»
یا: «غم برو شادی بیا.»
همه از روی آن می پریدند. جوان ترها منتظر کم شدن شعله نمی شدند و مسابقه گونه ای برای پرش با هم داشتند. به یک بار و دوبار هم بسنده نمی کردند. هم فال بود هم تماشا. هم شومی یک ساله ی تاریکی و سردی ها را از هم دور می کردند و هم سرگرمی پرتحرکی داشتند. این پرش، عمومیت داشت. زن و مرد، پسر و دختر، پیر و جوان در این مراسم شرکت داشت. اصرار در این کار بدان خاطر بود که ریشه در یک باور دیرینه داشت و نپریدن از روی آتش را بدشگون می دانستند و شاید سبب تیره روزی و خاموشی زندگی خود می شمردند. پیرزنان و پیرمردانی که توان پریدن نداشتند، صبر می کردند تا شعله های آتش فروکش کند؛ آن گاه پای خود را از این طرف باقی مانده ی آتش به آن طرف می گذاشتند تا مراسم را به جا آورده باشند.
از دیگر ویژگی های این آیین، فال گوش ایستادن بود. کسانی که می خواستند برای کاری تفال بزنند، در چنین شبی پشت در خانه همسایه می ایستادند و به سخنان آن ها گوش می دادند. اگر حرف از خیر و خوبی بود به فال نیک می گرفتند و اگر سخن از امری ناخوش آیند بود، بد می دانستند. آز آن جا که بدنظری و غرضی در میان نبود و از طرف دیگر گونه ای از آداب و رسوم شمرده می شد، این کار را روا می داشتند و نیز چنانچه صاحب خانه اطلاع می یافت باعث بدگمانی و دل خوری او نمی شد.
پانوشت:
1- اتاقک مانندی که پشت اتاق نشیمن ساخته می شد و فاقد نور و پنجره بود.
2- تهی دست
• برگرفته از کتاب “فرهنگ مردم داریون”، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
• ادامه دارد … (قسمت بعد: ادامه ی آداب و رسوم ملی و محلی داریون)

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا