به بهانه ی روز مادر|خاطره ای از شهید چمران
جلیل زارع|
مادرم از دست مصطفي خيلي عصباني بود .یك روز عصر كه مصطفي آمده بود تا مرا به خانه ببرد ، مامان گفت: كجا ؟
گفتم : خانه شوهرم . به همين سادگي . فرياد زد سر مصطفي و گفت : تو دخترم را جادو كرده اي ! همين الان طلاقش بده .انتظار چنين حالتي را از مادرم نداشتيم . اصلاً آرام نمي شد .آن شب با مصطفي نرفتم .
تا آن كه چند شب بعد حال مامان خيلي بد شد .ناراحتي كليه داشت . مصطفي كه آمد دنبالم ، گفتم : مامان حالش بد است ، ناراحتم ، نمي توانم همين طوري رهايش كنم .مصطفي آمد بالاي سر مامان .ديد چه قدر درد مي كشد . اشك هايش سرازير شد.دست مامانم را مي بوسيد و مي گفت : دردتان را به من بگوييد . دكتر آورديم بالاي سرش و گفت : بايد برود بيروت بستري شود . آن وقت ها اسراييل بيروت و صور را دائم بمباران مي كرد و رفت و آمد سخت بود.مصطفي گفت : من مي برمشان . مامان را روي دستش بلند كرد . من هم راه افتادم و رفتيم بيروت .يك هفته مامان بيمارستان بود و مصطفي به من سفارش كرد كه بالاي سر مادر باشم . مامان كه خوب شد و به خانه آمديم ، من دو روز ديگر هم پيش او ماندم .يادم هست روزي كه مصطفي به دنبالم آمد ، قبل از آن كه ماشين را روشن كنم ، دست مرا گرفت و بوسيد و با گريه از من تشكر مي كرد .من گفتم : براي چي مصطفي ؟! گفت : اين دستي است كه روزها به مادرش خدمت كرده است و مقدس است . من از شما ممنونم كه با اين محبت و عشق به مادرتان خدمت كرديد . گفتم : مصطفي ! بعد از اين همه كارها كه با شما كردند ، اين ها را مي گوييد؟ گفت : آن ها كه كردند ، حق داشتند ، چو ن شما را دوست دارند . من را نمي شناسند و اين طبيعي است كه هر پدر و مادري مي خواهند دخترشان را حفظ كنند .
استاد عزیز اقای زارع با سلام
خیلی زیبا بود واقعا پدران ومادران به گردن تمام ما حق دارند .این مادران همانها هستند که چمرانها و دورانها و باکریها وهمتها وسلطانیها و….را تحویل جامعه ایران اسلامی دادند.
الحق که بهشت زیر پای مادران هست وبس
مادر چگونه میتوانم جبران کنم گوشه ای از محبتهای تورا .هیچ کلمه ای قادر به بیان نیست .وهر کلمه ای که بگویم باز کم است اصلا واژگان فارسی کم است برای گفتن کلمه ی مادر
این روز را به تمامی مادران بخصوص مادران شهیدان تبریگ میگویم
آکنده ز بوی خوش گلهای بهاری مادر
آهنگ خوش ترانه خوش صدایی مادر
چون ستاره تابناک و آسمان بی ریایی مادر
جوشنده ترین چشمه سار مهربانی مادر
با این همه لطف وخوبی مادر
در بخشش من بزرگواری مادر
روزتان مبارک
مادر عزیزم ومادر های عزیز
باسلام من هم خاطره ای بگویم از شهید چمران
ایشان دکترای فیزیک کوانتوم اتمی داشتند از یکی از دانشگاههای امریکا
همسرش (زن امریکایی) که همکلاسی دکتر چمران بود میگفت استادی داشتیم بسیار سختگی که بیشترین نمره ای که به زرنگترین دانشجوها میداد5 از بیست بود امتحانات پایانی وقتی نمره ی چمران را دیدیم 25 بود گفتیم چرا 25؟ استاد پاسخ داد
ایشان از من بیشتر بلد هستند من هم به او نمره ی25 داده ام
این نشانه هوش و استعداد دکتر چمران است که اگر مانده بود از نوابغ روزگار میشد
شاید هم امروز ایران مشکل اتمی نداشت!!!!!
سلام.مطلب جالبي بود. ممنون از آقاي زارع.