درباره طبیعت زیبای خالد آباد
یوسف بذرافکن|
خالد آباد منطقه زیبایی است که در جنوب شهر داریون واقع شده است . این منطقه یکی از مناطق تفریحی داریون است که در آن باغ های انگور ، زیتون و دیگر درختان وجود دارد و کشاورزی هم در برخی از قسمت های آن رونق دارد . در روزهای تعطیل مردم برای تفریح به خالد آباد می روند ، رشته قنات های قدیمی و آب جاری از این قنات ها باعث افزایش زیبایی آن شده است . اما در سمت غرب آن مرغداری وجود دارد که بوی نامطبوع آن از فاصله زیاد مشام را آزار می دهد ،عدم رعایت بهداشت باعث ایجاد این بوی نامطبوع شده است و این موضوع سالها است که ادامه دارد و متا سفانه کسی به آن توجه نمی کند. در داریون متولی خیلی از کارها مشخص نیست و ما نمی دانیم رسیدگی به این موضوع به چه کسی مربوط است ؟ در هر حال ادامه یافتن این مشکل موجب اذیت و آزاد مردم می شود و باید به این مساله رسیدگی شود .
بوی مرغداری هوای بسیار تمیز خالد آباد را آلوده کرده است.قرار است یکی از گاوداریهای ابتدای خالد آباد تغییر کاربری داده شود و به کشتارگاه صنعتی تبدیل شود که بوی آن تا فرسخها استشمام خواهد شد .احتمالا بعد از احداث این کشتارگاه داریونیها باید خانه را رها کرده و از داریون مهاجرت کنند.هر کس که باور ندارد میتواند به کشتارگاه شیراز که خارج از شهر هم میباشد برود و ببیند که بوی نامطبوع آن از چه فاصله ی دوری استشمام میشود.
از همین الان مردم باید فکری به حال این وضعیت کنند مخصوصا شورای شهرو..که باید پیشقدم شوند و جلوی اینکار گرفته شود یا به جای دورتری مثلا زمینهای شوره زار نزدیک کوه گدوان یا…منتقل شود
چه جالب میشد اگه چندتا عکسم هم میگذاشتید هم گیرایی خبر بیشتر میشد هم خبر جذاب تر
سلام علی جان…. شما که قول همکاری با آقای بذرافکن را داده اید ، دست به کار شوید و چند تا عکس از این طبیعت زیبا و اماکن عامل بوهای نا مطبوع تهیه کنید و به این متن زیبا سنجاق کنید… منتظریما….
سلام استاد جان
به روی چشم
راستش چند روزی کسالت داشتم و حالم خوب نبود ولی انشااله در اسرع وقت اینکارو انجام میدهم
سلام متقابل…. چشمتان بی بلا.امیدوارم انشاءالله به زودی رفع کسالت بشود. راستش را بخواهید، دل به دل راه دارد. من هم مدتی است کسالت دارم و …… ولی داریون نما آرامم می کند. منتظریم و مثل همیشه روی قولتان حساب می کنیم. تا حالا که از شما بد قولی ندیده ایم.
“من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست می مانم
من از اینجا چه می خواهم، نمی دانم
امید روشنائی گر چه در این تیره گیهانیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می رانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل بر می افشانم
من اینجا روزی آخر از ستیغ کوه چون خورشید
سرود فتح می خوانم
و می دانم
تو روزی باز خواهی گشت”
امام جمعه منطقه داریون در خطبه دوم امروز در مورد این موضوع و اعتراض ساکنین مجاور مرغداری صحبت کردند و خواهان رسیدگی به این مشکل شدند .
یادش بخیر، سیزده بدرها که می رفتیم اونجا تمام دلخوشیمون،پیدا کردن تکه چمنی واسه نشستن و رفتن به کوه واسه دیدن دریاچه مهارلو بود،چه لذتی داشت دیدن ابهت مهارلو…ولی خیلی جالبه که کودکی آدما با بزرگیشون عجیب هماهنگه،عجیب…
بلوط
گفتم درخت :
کدام دردآورتر است ؟
تبر
ارّه
یا ارّه برقی ؟
بلوط امّا
درخت بید مجنونی نشانم داد…
که بر هُرم تن هیزم شکن
با سایه اش خندید..
بلوط پیر با من گفت :
که از اعصارها جنگل
به دست فکر این هیزم شکن مرده ست…
نه با ارّه
نه با …!