ديدگاههمه

نقدی بر هیات مذهبی قاسم ابن الحسن(ع)داریون؛کجاست آن هیات پرشور؟!

یادش بخیر. سالها پیش بود. ما دانش آموز راهنمایی بودیم. صبح های جمعه حلقه قرآن داشتیم. ماه های رمضان حلقه قرآن ویژه ماه مبارک رمضان داشتیم. محبین القرآن داشتیم.

ایام محرم نوحه خوانی و سینه زنی داشتیم. البته زنجیرزنی و طبل زنی و سنج زنی هم بود.

یادش بخیر هیات مذهبی نوجوانان و جوانان قاسم ابن الحسن (ع) را می گویم. همین هیاتی که الان هم هست اما انگار از آن هیات مذهبی ما، تنها نامش را یدک می کشد.

واقع امر این است که من به این هیات تعصب خاصی دارم. اصلا از بچگی با همین هیات بوده ام. هیاتی که علیرضا کشاورز و یوسف بذرافکن و غلامرضا بذرافکن و جلال بذرافکن و… تشکیلش دادند.

هیچ وقت هم در این هیات عزیز مسوولیتی نداشته ام و افتخار می کنم به عنوان عضوی کوچک هرگاه مجالی بشود در ایام محرم در آن حضور می یابم.

از چند روز قبل از محرم به دلیل ماموریت کاری توفیق حضور در جمع عزاداران هیات مذهبی قاسم ابن الحسن(ع) داریون را نداشتم تا دیشب(یک شب مانده به شب تاسوعا) که سعادت نصیبم شد.

جرقه نوشتن این مطلب هم اصلا همین بود. حضور دیشبم در این هیات عزیز.

اين سه نفر به اضافه عليرضا كشاورز سالها پيش هيات مذهبي نوجوانان قاسم ابن الحسن(ع) داريون را تاسيس كردند.
از سمت راست:جلال بذرافكن(كارشناس ارشد ادبيات)،غلامرضا بذرافكن(كارشناس ارشد حقوق) و يوسف بذرافكن از فرهنگيان قديمي

قبل از ادامه حرفهایم پرانتزی باز کنم و بگویم که نقد سازنده همیشه چراغ راه موفقیت هاست و در این مجال بنده با اجازه بزرگترهای این هیات این اجازه را به خودم می دهم که به عنوان یک عضو ساده نسبتا قدیمی از هیات خودم و هیاتی که با آن هزازان خاطره خوب و شیرین دارم انتقاد کنم.

البته انتقاد از گردانندگان آن و برخی دیگر که در ادامه حتما ملاحظه می فرمایید.

همانگونه که در ابتدای مطلب نیز گفتم نام هیات،هیات نوجوانان و جوانان قاسم ابن الحسن(ع) است. اما دیشب وقتی جمعیت را شمارش می کردم تعداد اعضای نوجوان و جوان به 25 نفر نمی رسید، باور کنید.

اصلا بگذارید خلاصه ای از برنامه عزاداری دیشب این هیات را بگویم.

1-ابتدا تلاوت قرآن سوره مبارکه فجر با حضور حدود 6 نفر.

2-خواندن زیارت عاشورا با حضور حدود 11 نفر.

3-سخنرانی سخنران با حضور حدود 30 نفر

4-نوحه خوانی:نکته مهم آن که به نظر می رسد یک نوع بی نظمی در بین نوحه خوانان وجود دارد. و شخصا عقیده دارم این هیات از کمبود نوحه خوان رنج می برد.

یکی از نکات مهم و اصلی یک هیات نوحه خوانان آن است که بتوانند با خواندن نوحه های زیبا و البته سبک های مناسب شور حسینی را در دل عزاداران بیشتر و بیشتر پدیدار سازند.

با توجه به این موضوع باید گفت متاسفانه یک نوع بی نظمی در اجرای نوحه خوانی وجود دارد.

به عنوان مثال حتما نوحه خوانان نوجوان این هیات بدون تمرین خاصی نوحه خوانی می کنند که اغلب آنها دچار اشتباه، هم در خواندن و هم در اجرای آن می شوند.

نکته بعدی آن که این نوحه خوانان جوان بر فرض این که از تمرین کافی برخوردار باشند باید ابتدای مراسم (که خلوت تر است)به نوحه خوانی بپردازند تا اگر بر اثر بی تجربگی اشتباهی مرتکب شدند مورد خاصی نباشد اما اینجا انگار برعکس است. زیرا نوحه خوانی نوجوانان و در اصل کودکان را گذاشته اند اواخر مراسم که گل مجلس است.

نکته ای که دیشب هم پیش آمد و این عزیزان نوجوان نوحه خوان در اوج مجلس نوحه خوانی کردند که متاسفانه خوب هم این کار را انجام ندادند.

مطلب دارد طولانی می شود. پایان سخن آن که باید از افرادی چون غلامرضا برزگر و علی درویشی و حامد کاشفی  تشکر کرد که از ابتدای مراسم حضور داشتند و تلاش می کردند اما…

اما باید از دوست خوبم شهاب رویین تن که چند سال مسوول هیات بود و زحمت هم می کشید انتقاد کنم که هیات را به حال خود رها کرده و در شب مهمی مثل دیشب که خودش می دانست مهمان عزیزی در هیات حضور داشت حتی چند دقیقه هم حضور نیافت.

از معلم خودم یوسف بذرافکن هم باید بیشتر انتقاد کنم که از چند سال پیش به هر دلیلی که قطعا پذیرفته نیست هیات را رها کرد و به دعوتهای دوستان نیز بی توجهی کرد و هیچ مسوولیتی در هیات نپذیرفت.

او که می دانم و می دانیم چقدر به گردن خیلی از ماها حق دارد چرا باید در کناره ها باشد. او این شب ها دارد می بیند که هیاتی که بنا نهاد چرا به این شکل به کار خود ادامه می دهد.

از رضا بیگی مسوول پرتلاش و جوان و جدید هیات نیز بیشتر از اینها انتظار دارم. او تحصیلکرده است. او باید آسیب شناسی بکند که چرا هیاتی که به حضور جوانان پرشور شهره بود حالا….

از فرهنگیان عزیز داریون که پایه ثابت این هیات بودند هم گله دارم. آنها چرا نیستند؟

بگذریم…

توضیح مهم: شکی در این حرف نیست که هر سال عزاداری حسینی در منطقه داریون پرشورتر و باشکوه تر از سال گذشته برگزار می شود. در همین شهر داریون هیاتهای زیادی هستند که با حضور آحاد مردم از پیر و جوان و … با شکوه تمام تر به عزاداری مشغولند.

مجمع منتظران داریون، سایر هیاتهای شهر داریون و دیندارلو ،تربر و کوشک مولا و… همه مانند همیشه پرشکوه هستند.

منظور نویسنده این مطلب تنها هیات قاسم ابن الحسن (ع) داریون است. این مطلب نقدی است بر عملکرد یکی دو سال اخیر این هیات. با این حال دور از انصاف است که از زحمات همین عزیزان نیز تشکر نکنیم.

اما دوستان باور بفرمایید با برنامه ریزی بهتر، هیان مذهبی قاسم ابن الحسن (ع) به راحتی می تواند به روزهای اوجش بازگردد.

حق یارتان.

9 دیدگاه

  1. به خوبي به ياد دارم كه در اولين سال تشكيل هيات مذهبي قاسم ابن الحسن (ع) در ايام دهه اول عاشورا هر روز از صبح تا قبل از نماز مغرب و عشا، اعضاي كليدي هيات كه بخش عمده آنها نوجوان بودند، وقت خود را صرف تمرين براي برگزاري مراسم مي‌كردند. نوحه‌ها انتخاب مي‌شد، نوحه‌خوان گزينش مي‌شد، سپس با حضور سينه‌زنان چندين بار هر نوحه خوانده مي‌شد تا همه اعضاي هيات براي اجراي مراسم‌ عزاداري با يكديگر هماهنگ شده باشند. همه اين‌ها مرهون تلاش و اهتمام معلمان ارجمندي چون يو‌سف بذرافكن و عليرضا كشاورز بود كه ساعت‌ها و روزها وقت خود را صرف اين هيات مي‌كردند. از آن روز تا كنون افراد زيادي توفيق خدمت‌گزاري در اين هيات را داشته‌اند كه انشاالله حضرت سيدالشهدا (ع) به بهترين شكل در دنيا و آخرت آنها را از اجر وافر بهره‌مند سازد. وقتي‌كه گزارش داريون‌نما در خصوص هيات مذهبي قاسم‌ابن الحسن (ع) را شنيدم بسيار متاثر شدم. من كه خود هيچ‌گاه توفيق خدمت‌گزاري در اين برپايي اين خيمه عزا را نداشته‌ام نمي‌توانم انتظاري و يا توقعي از معلمان ارزشمند و دوستان عزيز داريوني داشته باشم، ليكن مي‌توانم به دوستان بگويم كه برپايي خيمه عزاي حضرت سيد‌الشهدا (ع) تحت نام مبارك حضرت قاسم‌ابن الحسن (ع) توفيقي است كه تنها پيرو عنايات خاصه آن حضرت حاصل شده است و بياييم گلايه‌ها و دلخوري‌ها (در صورت وجود) را كنار گذارده و مجداً همه زير اين خيمه عزا جمع شويم. كاش بعد منزل دست و پاي مرا نبسته بود و مي‌توانستم خدمت‌گزار دوستداران حضرت سيدالشهدا (ع) باشم. عزاداري در اين هيات توفيقي است كه تنها زماني قدرش را ميداني كه فرصت حضور نداشته باشي. التماس دعا

  2. آن چه می گویم، فقط از دریچه ی چشم یک هم شهری دور از وطنی است که به واسطه ی عشق و علاقه ی ذاتی به زادگاهش، مثل سایر دور افتادگان از وطن، به هر بهانه ای گه گاه سری به داریون می زند و یکی از پاتوق هایش هم مسجد داریون است. پس اگر به خطا می روم که خدا کند در قضاوت اشتباه کرده باشم، با دلیل و برهان مرا از اشتباه بیرون بیاورید تا کمی از دغدغه هایم کاسته شود و زیاد از ” بیرون گود نشستن و گفتن لنگش کن” خودم را ملامت نکنم !

    و اما، جسارتا، من می خواهم نقدی بر “نقدی بر هیات مذهبی قاسم ابن الحسن(ع)داریون؛کجاست آن هیات پرشور؟!” بزنم! و ادعای عجیب و غریب و دور از ذهنی را مطرح کنم که با هیچ دو دو تایی، چهار تا نمی شود! تجربه ی اندک و ناچیز من که شاید مشت نمونه ی خروار باشد، از مشاهده ی امور فرهنگی در داریون و صد البته اماکنی مثل مسجد داریون، این طور به من فهمانده است که هر چند خوشبختانه طایفه ی حوا در داریون در امور فرهنگی، بسیار پیش قدم هستند و گوی سبقت را از طایفه ی آدم گرفته اند که تا این جای کار جای بسی امیدواری است، ولی آقایان نه تنها در مقایسه با خانم ها، که در مقایسه با محله ی دیندارلو با جمعیتی به مراتب کم تر از داریون( این که جوانان و نوجوانان دیندارلو در امور فرهنگی پیش تاز هستند نیز جای بسی امیدواری است)، بسیار کم رنگ تر در بعد فرهنگی وارد شده اند.

    البته، من نتیجه ی مشاهدات اندک خودم را تجربه کرده ام و نمی توانم صد در صد روی حرف خودم تاکید کنم و روز و شب دعا می کنم که سخت در اشتباه باشم و بزرگواری از ساکنین فعلی داریون، با تجربه ی به مراتب بیش تر، مرا از این اشتباه بیرون آورد.

    جناب آقای داریون نما ! در نقد زیبایتان اشاره فرموده اید که: “هر سال عزاداری حسینی در منطقه داریون پرشورتر و باشکوه تر از سال گذشته برگزار می شود. در همین شهر داریون هیاتهای زیادی هستند که با حضور آحاد مردم از پیر و جوان و … با شکوه تمام تر به عزاداری مشغولند.”

    متاسفانه، من به واسطه ی بعد مسافت، زیاد شناختی از هیات های مختلف و سایر ارگان ها و مجامع فرهنگی داریون ندارم. حرف من هم تنها مراسم عزاداری مولایمان نیست، حرف من امور فرهنگی در سطحی وسیع تر است که مسلما عزاداری ها و مولودی ها را هم شامل می شود.

    جناب آقای داریون نمای عزیزتر از عزیز ! عزیز دل برادر ! هر چند زحمات و احساس مسئولیت اعضای محترم هیات های مذهبی در برگزاری مراسم مولودی و سوگواری معصومین(ع)، قطعا سبب رشد و شکوفایی کمی و کیفی مراسم خواهد بود، ولی فراموش نکنیم که مراسمی از این قبیل ، ریشه در فرهنگ دیرینه ی ایرانیان دارد و خاص امروز و دیروز و مسلمان و شیعه هم نیست و با تک تک یاخته ها و ضربان قلب جسم ما و روحانیت روح و جان ما عجین شده است و محبت اهل بیت عصمت و طهارت را هیچ کس در هیچ دوره ای نمی تواند از فضای سینه ی ما بیرون کشد؛

    بنابراین، این مراسم به صورت خود جوش البته با شدت و ضعف در کمیت و کیفیت، در سراسر ایران اسلامی از پایتخت گرفته تا مراکز استان ها و شهرها و شهرستان ها و روستاها و حتی کوه و در و دشت و صحرای تحت قلمرو عشایر، برگزار می شود.

    حتی اگر مقدمات و حمایت های مالی و معنوی ارگان ها و نهادهای فرهنگی را هم در پی نداشته باشد، هر ساله با فرا رسیدن ماه محرم، بدون هیچ تبلیغی، مردم ما سیاه پوش می شوند و با کنار گذاشتن مراسم های جشن و سرور خود، روانه مساجد و تکایا شده و در عزای سید و سالار شهیدان و یاران با وفایش و مصائب کاروان اسرای کربلا، اشک ماتم می ریزند و خون می گریند.

    البته این به منزله ی این نیست که هیات ها و نهادهای فرهنگی در ترویج و به ویژه آثار پر بار فرهنگی و معنوی آن سهم بسزایی ندارند.

    مثل همیشه، سخن به درازا کشید؛ پس کوتاهش کنم و عرض کنم که عزیزان! حرف من چیز دیگری است! من می خواهم در تایید “نقد داریون نما” بگویم علی رغم وجود شخصیت های حقیقی و حقوقی فرهنگی فعال، دلسوز، مومن و مومنه و با تقوا، متاسفانه نتیجه ی قابل قبولی در عملکرد این عزیزان و ارگان ها و نهادهای فرهنگی در داریون، به ویژه در بین برادران را شاهد نیستیم !

    و این مساله ی مهم و حیاتی، باید هر چه سریع تر، آسیب شناسی شود و افراد فرهنگی حقیقی و حقوقی در صدد رفع این معضل حاد و عواقب خطرناک آن باشند که فردا دیر است !

    در پایان، شرمنده ام که دست سرنوشت، مرا فرسنگ ها دور از زادگاهم افکنده و دائم باید “بیرون گود بنشینم و بگویم لنگش کن” .

    با تشکر از مدیر محترم و سایر دست اندرکاران و کاربران محترم داریون نما که بدون هیچ شک و تردیدی سهمی بسیار زیاد در رشد و شکوفایی فرهنگ منطقه ی همیشه سرافراز داریون دارند.

  3. باسلام به همه عزاداران هیات مذهبی قاسم ابن الحسن (ع)باید اعتراف کنم همه حرفهای آقای بذرافکن صحیح میباشد شور نشاط هیات قاسم ابن الحسن کجاست من که شور ماه محرم را سالها ی قبل را داشتم امسال جز نگرانی چیزی نداشتم ،همش بخاطر نیامدن دوستان عزیز پای کار میباشد،مصطفی زارع که هروقت بتونه میاد ومیگه ماشینم خرابه ،قاسم بهمن پور میگه از کسایی که اونجا هستند …،شهاب که مسءولیت از دوشش برداشته شده که هر وقت دلش خواست بیاد بره ؛یوسف بذرافکن که خواستیم که بشه مسءول نوحه خوان گفت وقت ندارم و غلامرضا زارعی که چند سال اصلا طرف هیات نمیاد مصطفی بذرافکن بدلیل انتقاد های تند بچه ها رفت که هنوزم داره میرود وحید بذرافکن که توی هیات مجمع حاضر کنارو گوشه ای وایسه ولی ولی توی مسجد نمیاد نوحه بخونه مهدی خلف زاده که هر وقت بتونه میاد سید اسماعیل ارجی که اوایل مشک هیات رو بر دوش میکشید و نقش سقا را ایفا میکرد به مجمع پیوسته حسین زارع (ریحان)چندسال هیات زنجیر زنی رفته میخونه،قادر بذرافشان که میگه فقط همین ده شب میام ولی مسءولیتی عهده دار نمیشه یا منتظره ازش خواهش کنند و در اخر هیچ کس نیست که به هیات کمک کند همه شمشیرهاشون رو از جلو بستند وهمه واسه انتقاد زرنگ هستند ولی برا قبول مسئولیت هیچ کس نیست بخداوندی خدا قسم که باید ارزوشون این باشه که نوکری کنند نه بیان بگن این چه وضعیتی که دارین بدی بچه ها اینه که غرورشون اجازه نمیده حرف کسی رو گوش کنند به مسلم میگی میکروفن رو به هرکس که میرسه نده میگه دلم نمیاد ندمش به علی درویشی میگی برو با مسلم هماهنگ کن میگه باشه ولی بعدش میبینی هرچی نوحه داره میخونه سینه زمی به اوج میرسونه بعدش میکروفن میده مسلم که نوحه هاش مطابقت میکرده با اول برنامه حالا سینه زن تو شور هست یه باره شوکه میشه یوسف بذرافکن میگه نوحه هاتون افتضاح ترین نوحه هست باید کتاب نوحه بخرید رضا بیگی هرچی کتاب نوحه هست خریداری کرده(نزدیک به صد هزارتومان)اورده بعد بچه ها نوحه خوان اینا چی هست که خریدی ولی کسی نمیاد جلو بگه دستت درد نکنه این دوستان عزیز یارمون که نیستند ،نیستند برعکس بارمون هم هستند تا الان هم خیلی انتقاد شنیدیم ولی گفتیم به خاطر امام حسین چیزی نگیم وگر نه رضا بیگی حرف خوبی زد گفت برا انتقاد شمشیرم از همه تیز تره ولی نمیخوام تو این ده روز کسی ناراحت بشه از دستمون هرچند که هنوز چیزی نگفتیم همه از دستمون ناراحتن حالا شما قضاوت کنید موقعی که کسی پای کار نمیاد باید چه کار کرد در صورتی که از همه عزیزان خواسته شده ولی قبول مسئولیت نکردند در اخر از جناب مدرسی عزیز که با حضور خود ما را سرافرازکردند کمال قدردانی وتشکر میکنم و انشاالله خدا توفیق تاندهد که مایه ی افتخار هیات مذهبی قاسم ابن الحسن هستید

  4. با سلام تقدیر و تشکر از کلیه کسانی که در پر پایی مراسم های عزاداری سر ور و سالار شهیدان آقا ابا عبداله الحسین به نوعی کمک و همیاری و همکاری کرده اند تا یاد و نام امام حسین همیشه زنده بماند. وا قعا تمام هیات مذهبی شهر داریون این عرض اراددتی که به امام حسین وعشقی که به حضرت عباس و زینب کبری داشتند نثار کردند و اما عزیزانی هم در سال های گذشته بوده اند که شرکت می کردند اما یاد ی از آنها نمی شود مخصو صا آنهایی که بیمار بودند یا آنهایی که پارسال در جمع عاشقان امام حسین بودند و حالا نیستد .برای بیماران شفای خیر و برای تمامی در گذشتگان خاک آمرزش گناهان از خداوند متعال خواستارم اجر همه عزیزان هم با آقا ابا عبداله الحسین و فاطمه زهرا باشد ظهور و فرج آقا امام زمان صلوات التماس دعا

  5. شاهد حرفهای حامد گزارش جناب بذرافکن از هیاتهای دیندارلو است …..انتظار است بزرگترها بیشتر به فکر هیات قاسم ابن الحسن ع باشند اگر انتقادی دارند مستقیم بفرمایند نه در قالب تعریف و تمجید از هیاتهای دیگر
    بیایید بیشتر به فکر هیات قاسم ابن الحسن ع باشیم البته به جناب بذرافکن هم حق میدهم که اگر مطلبی دارند حتما بفرمایند تا یکطرفه به قاضی نرفته باشیم

  6. اوج بی برنامگی و بی نظمی که البته مایه تاسف است این که این هیات در روز عاشورای امسال برنامه عزاداری نداشت.
    واقعا دست مریزاد مسوولین جوان هیات.

  7. به نظر من جمعیت شهر داریون و تعداد هیات های آن اصلا تناسب ندارند و یه کم تعداد هیات ها زیاده!اگه هیات ها کمتر و متحدتر شوند مشکلات نیز کمتر می شود…

  8. دوست گرانقدر جناب آقای بذرافکن سلام
    حق با شماست همه ی کاستی هایی که گفته اید صحیح و درست و کم کاری کرده ایم که انشاءاله با کمک دوستان این کمکاری ها جبران شود ولی نگاه دیگری هم می توان داشت از جمله این که: مکان هیات مسجد است که از بهترین مکان های روی زمین است (خدا خیرشان دهد آنان که این هیات را در مسجد بنا کردند). بعضی از دوستان را می شاسم که با وضو وارد مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام می شوند. رئیس هیات بسیار جوان، تحصیل کرده و مورد قبول دیگر اعضا می باشد شاید کم تجربه ولی می تواند با استفاده از تجربه ی بزرگترها سالهای آینده موفق تر باشد. پرچم هایی که خیلی زیبا مسجد را سیاه پوش کرده است. شاید کمتر توجه کردیم تا ببینیم آن جوان ورزشکار که گوشه ای از مسجد سر به زیر انداخته و با متانت بر سینه خود می زند یا دوست میان داری که آهسته از میانه صف خارج می شود و انتهای مسجد رفته سر خود در دستانش می گیرد و آهسته آهسته اشک می ریزد. جوانی که در حین سینه زنی با صدای نوحه خوان هم نوا شده و آرام آرام اشک در چشمانش حلقه می زند. پیرمرد کارگری که همراه با جوانان در حلقه ی سینه زنی بود و پابه پای آنان سینه می زد. استاد عزیزم که حالا گرد پیری بر چهره ی زیبایش نشسته و حالا در قالب سینه زن در هیات حضور دارد. نوحه خوانی که صدای گرمش هیات را به حرکت در می آورد. مسئولین لباس داری که همواره زمان نوحه خوانی سینه می زند. زنان و کودکانی که همیشه با روضه خوان همراهی می کنند. و …
    امیدواریم روزی را شاهد باشیم که شورمان از ظاهر به باطنمان بیشتر نفوذ کند و با آگاهی و عشق در هیات های عزاداری امام حسین علیه السلام شرکت کنیم و شعورمان بجایی برسد که همه روزه عاشوراست و همه مکان ها کربلاست . و آرزو می کنیم که خداوند درک قیام امام حسین علیه السلام و یارانش را با قیام امام زمان عجل ا…تعالی فرجه الشریف و یارانش را به ما بفهماند.

  9. عرض سلام و تشکر دارم خدمت تمام دوستان …
    تمام صحبت های دوستان درست است اما کمی بیشتر تامل کنیم.ی طرفه به قاضی رفتن درست نیست.

پاسخ دادن به محمد لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا