داريون در قابهمه
ابرهای آسمان داریون…
عکسها:ناصر بذرافکن|
گاهي آنقدر به خواب مي رويم که پيکره ي حيات را رو به نيستي مي کشانيم.
ابر ها را ببين چه اندوهي درون خود دارند …
گويي انگار غبار اين دنيا آسمان را در خود بلعيده است.
ريه هاي زمين روز به روز به طمع انسانها قطع مي شوند.نگاه کن غروب اين روز ها چگونه نفرت خورشيد را نشان مي دهد.
بايد امروز از مرز خواب گذشت چرا که آينده مرز بيداري عکس روياي ديروز است …!
تصاویر زیر غروب یکی از روزهای اواخر پاییز است در ابتدای جاده داریون-شیراز…
سلام و ممنون ناصر جان….
عکس های بسیار زیبایی است و فقط یه آدم هنرمند و خوش ذوق چنین عکس هایی رو میگیره . خدا را شاکریم که کاربران داریون نما همه خوش ذوق و با سلیقه هستند.
سلام خورشید نمادنفرت نمی تواند باشد. و ابر ها میروند یه جایی ببارند
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
از خانه بیرون میزنم، اما کجا امشب؟
شاید تو میخواهی مرا در کوچهها امشب
پشت ستون سایهها، روی درخت شب
میجویم اما نیستی در هیچ جا امشب
میدانم آری نیستی، اما نمیدانم
بیهوده میگردم بدنبالت چرا امشب؟
هرشب تو را بیجستجو مییافتم اما
نگذاشت بیخوابی بدست آرم تو را امشب
ها … سایهای دیدم، شبیهت نیست، اما حیف
ایکاش میدیدم به چشمانم خطا امشب
هرشب صدای پای تو میآمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمیآید صدا امشب
امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را، ماه من بیرون بیا امشب
گشتم تمام کوچهها را، یک نفس هم نیست
شاید که بخشیدند دنیا را به ما امشب
طاقت نمیآرم، تو که میدانی از دیشب
باید چه رنجی برده باشم، بی تو، تا امشب
ای ماجرای شعر و شبهای جنونم
آخر چگونه سرکنم بیماجرا امشب
محمد علی بهمنی
سلام و تشکر از ناصر خان
عکسهای بسیار زیبایی بود دست مریزاد
انشااله منتظر عکسهای دیگر شما هم هستیم
سلام .دست شما درد نکند. انشاالله باران وبرف در زمستان ببارد وشاهد عکسهای قشنگی از شما باشیم
هر غروبی زیباست مگر غروب انسانها از یاد یکدیگر…