در سوگ خورشید…
به کوشش:جلیل زارع|
روز و شـب پانزدهـم خرداد ۶۸ میلون ها نفر از مردم تهران و سـوگوارانى که از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع کردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیکر مطهر مـردى که بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزش ها و کرامت ها را در عصر سیاه ستـم استـوار کرده و در دنـیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز کرده بود ، وداع کنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود. همه چیز، بسیجى و مردمى و عاشقانه بـود. پیـکر پاک و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـون ها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید. هر کس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى کرد و اشک مـى ریخت. سـرتاسـر اتـوبان و راه هاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاه پوش بود.
پـرچم هاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراکـز و ادارات و مـنازل به گـوش مـى رسیـد.
شـب کـه فـرا رسیـد هزاران شمع به یاد مشعلـى که امـام افـروخـته است ، در بـیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد. خـانـواده هـاى داغ دار گرداگرد شمع ها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود.
فریاد یا حسیـن بسیجیان که احساس یتیمى مـى کـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى کرده بـود. بـاور این کـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه ی جماران نخـواهند شنید ، طاقت ها را بـرده بـود.
مـردم شـب را در کـنار پیـکـر امـام بـه صبـح رسانیدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خــرداد ، میلیون ها تـن به امامت آیه الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشکبار برپیکر امام نماز گزاردند.
انبـوهى جمعیت و شکوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمـینى به کشـور در ۱۲ بهمـن ۱۳۵۷ و تـکـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیکر امام ، از شگفـتی هاى تـاریخ اسـت.
طـى اطلاعیه هاى مـکرر از رادیـو اعلام شـد کـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوکـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام خواهد شد. براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود که هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام کـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع کننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعد از ظهر همان روز مراسم تـدفـین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد کـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـه وسـیـله ی خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد.
و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز هم چـون حیاتـش منـشأَ بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا کـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر.
منبع : « مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی – دفترحفظ ونشرآثارحضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) »
سالروز رحلت معمار کبیر انقلاب امام خمینی (ره) بر تمام امت حقیقی اسلام تسلیت باد…
گويي شخصيتي از شخصيتهاي آزمون بزرگ صدر اسلام با معجزه اي به دنيا بازگشته، تا پس از پيروزي امويان و به خون غلتيدن شهيدان اهل بيت، سپاه علي را رهبري كند، به مانند گلولهاي كه از صدر اسلام شليك شد و بر قلب قرن بيستم نشست…(هیکل)
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید…
ای ساربان آهسته ران آرام جانم می رود
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود
دیروز رهبر انقلاب در مرقد مطهر حضرت امام خمینی ره:
اگر دشمن خیال کند که بیداری اسلامی را سرکوب کرده، این هم یکی دیگر از خطا های آن ها ست.بیداری اسلامی ممکن است در بخشی سرکوب شود اما بلاشک ریشه کن نخواهد شد و گسترش خواهد یافت.
این انقلاب بی نام خمینی در هیچ کجای جهان شناخته شده نیست.
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سلام
یاد امام شهدا دلو میبره کرببلا
وقتی وارد بهشت زهرا میشوی به طرف مرقد که می روی انبوه جمعیت را میبینی که بار دیگر برای بیعت با پیر مراد قرنشان آمده اند اکثر آنها حتی امام را ندیده اند انسان لذت می برد وقتی سیمای این جوانان را می بیند. راه را کج میکنم به طرف گلزار یاران امام میروم به قطعه 29 میرسم خدایا چقدر گمنام شده ام در بین شهدای جاوید شده چقدر دلم ارام گرفته خدایا ایجا همه گلستانه انها با گمنامیشان مظلومیت مادر سادات رادر یاد زنده می کنند. کم کم بین گمنامها بر سر مزار شهید کورش زارع میرسم کمی می مانم درد دل میکنم کمی انطرف تر خود را بالای سر مزار شهید صیاد شیرازی میبینم و مرتضی اوینی همان طور جلو میروم خیره به چهره مظلومانه شهدا میشوم چقدر با دلم بازی می کنند . ناگهان خود را در موزه شهدا میبینم دنیایی وقت می خواهد تاهمه را ببینی هر چند که سیراب نشده ام اما وقت دارد میگذرد خود را کنار قبر شهید پلارک مییابم همان شهید معروف از بوی عطرش توشه ای بر میدارم. افسوس که وقت تمام شد باید بروم تا دوباره کی بتوانم بیایم. واز بهشت بیرون میایم وباز هم گرفتار زندگی می شوم.
سلام عزیز…
زیارت قبول سید ! این توفیق ها، لیاقتی میخواد که الحمدلله شما دارید و من باهاش خیلی فاصله دارم. دعا کن منم آدم بشم و نیم نگاهی شامل حالم بشه.
التماس دعا مومن…