ديدگاههمه

علل و عوامل مهاجرت بردجی ها و آثار مثبت و منفی آن

نوشته:جلیل زارع|

یادم هست قبل از انقلاب، جمعیت قابل توجهی از ساکنین شهرک سعدی، بردجی بودند. حالا که دیگر بردجی ها در تمام نقاط شیراز و فراتر از آن استان فارس، پراکنده اند.

خیلی از پست های مهم و حتا کسب و کار شیراز توسط بردجی ها رونق یافته است. مثلا همین بازار وکیل و بازارهای چسبیده و وابسته به آن مثل بازار مسگرها و بازار حاجی و … را بیش تر، بردجی ها می چرخانند. چرا راه دور برویم، اکثر فامیل های پدری من که ماشاءالله تعدادشان هم بسیار زیاد است بردجی و از مغازه داران بنام این بازارها هستند.

از شیراز که بگذریم، بردجی ها در همه ی شهرهای ایران و حتا کشورهای عربی و کشورهای غربی هم مقیم بوده و پست ها و مشاغل کلیدی مهم را اشغال کرده اند.

بردجی ها هر جا که باشند اصالت خود را فراموش نمی کنند. نه تنها بردجی بودن خود را پنهان نمی کنند که به زادگاهشان افتخار هم می کنند. باز هم چرا راه دور برویم، همین دکتر کریم زارع خودمان؛ سی دی تبلیغاتیش را دیده اید ؟ جای جای بردج را در آن به نمایش درآورده است و با افتخار تمام ادعا می کند که بردجی است.

bardej

شاید یکی از دلایل عمده ی آباد نبودن روستای بردج، همین مهاجرات ها باشد. بردجی ها مثل رودخانه، دائم در جریان هستند و نمی توانند مثل برکه، یک جا بند شوند و راکد بمانند. وقتی می بینند ایده ها و افکار و خلاقیت و ابتکارهایشان را نمی توانند به زادگاهشان محدود کنند، مهاجرت می کنند و منشا خیر و برکت و عمران و آبادی و رشد ترقی کشورمان می شوند. حالا در هر جای میهن که باشد.

البته این ها فقط یک روی سکه است. مهاجرت، هر چند به جای خود و برای رشد و ترقی، لازم است ولی اگر بی رویه و بدون فکر و ایده ی خاصی صورت پذیرد عواقب زیانباری هم دارد. گاهی هم از سر ناچاری است که بماند !

مثلا بردج و فراتر از آن، کل منطقه ی داریون را مد نظر قرار دهید. مهاجرت عده ی کثیری از کشاورزان و دامداران بنام و کارآمد منطقه ی حاصلخیز داریون، یکی از عوامل اساسی از بین رفتن کشاورزی و دامپروری در منطقه بوده است. الان را نمی گویم که حالا دیگر بزرگترین عامل، همان خشکسالی است که خواسته یا ناخواسته گریبانگیر این دشتِ زمانی حاصلخیز شده است و در این مکتوب مجال پرداختن به چند و چون آن نیست.

سرتان را درد نیاورم. صرفنظر از مهاجرت های بی رویه و غیر منطقی، از یک سو بردجی ها و در کل، داریونی ها و اهالی سایر روستاهای منطقه با مهاجرت های هدفمند و منطقی، هرگز یک جا بند نمی شوند و با این حرکت و جنب و جوش مداوم سهم بسزایی در پیشرفت کشورمان دارند و از سوی دیگر، اکثر آن ها وقتی به پست و مقام و جایگاه بالا و والایی می رسند یا چرخ های صنعت و سکان های اقتصاد و مدیریت جوامع علمی و فرهنگی را در دست می گیرند، یادشان می رود که زادگاهشان و مردمی که هم چنان در منطقه مانده اند، از کم ترین امکانات و نیازهای اصلی زندگی هم محروم و بی بهره اند. فراموش می کنند که با چه سرعتی استعدادهای کودکان و نوجوانان و جوانان منطقه ی داریون در نطفه خفه شده و بسیاری از این استعدادها قربانی محرومیت و مظلومیت صاحبانشان می شود.

و اما :
این رشته سر دراز دارد و در این مکتوب، قصد ندارم به سایر علل محرومیت و مظلومیت منطقه ی داریون بپردازم و تنها به عامل “مهاجرت” بسنده می کنم.

باقی بقایتان …

8 دیدگاه

  1. سلام
    مهاجرت از داریون به خاطر عدم پیشرفتشه . تا وقتی از همشهریانمون که به جایی رسیدن و می تون بهمون کمک کنن حمایت نکنیم حال و روزمون همینه همین دکتر کریم وقتی کاندید شد خیلی از این داریونی ها که سنگ داریون رو به سینه می زنن بر علیهش موضع گرفتنو طرف رقباشو گرفتن که ده سال یه بار هم اینورا پیداشون نمی شه . واقعا جای تاسفه تو داریون همه پستای مهم به غیر داریونی ها رسیده . شهردار رئیس دانشگاه رئیس آموزش پرورش هیئت علمی دانشگاه و .. و .. و .. مسئولین داریونی داریون هم متاسفانه فقط مثل قطب های آهن ربا هستن که انرژی های همدیگه رو خنثی می کنن. این میشه که داریون میشه این . شهری که تو سی کیلومتری کلانشهر بزرگ کشور قرار داره ولی هیچی نداره حتی خیلی از شیرازیها هم اسمشو نشنیدن …
    زنده باد بردج

  2. طنز | حافظانه با داریون نما !
    در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
    زیر نور شمع هم من شب بخیرانم چو شمع

    روز و شب خوابم نمی‌آید به چشم غم پرست
    بس که با داریون نما خندان و گریانم چو شمع

    رشته ی صبرم به مقراض غمت ببریده شد
    مثل کامنتم به زیر تیغ برانم چو شمع

    گر کمیت اشک گلگونم نبودی گرم رو
    کی شدی مسئول بوق ها دشمن جانم چو شمع ؟

    در میان آب و آتش همچنان سرگرم توست
    این قلم های کج و کوله و لرزانم چو شمع

    در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست
    تا پر و بال کامنتانم بسوزانم چو شمع

    بی جمال عالم آرای تو روزم چون شب است
    روزِ چون شب جملگی من با تو آنلانم چو شمع

    کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت
    تا دم دروازه ی عشق تو دربانم چو شمع

    همچو صبحم یک نفس باقیست با دیدار تو
    با تو من کله ی سحر هم کله جنبانم چو شمع

    سرفرازم کن شبی از وصل خود ای نازنین
    با تو باشم انگاری با نازنینانم چو شمع

    آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
    بخش گردد داریون با هر دو دستانم چو شمع

    1. با سلام و تشکر از سایت خوبتون
      علل و عوامل مهاجرت بی‌رویه روستای بردج اگر تحقیقات گسترده ای انجام شود از زمانی شروع شده که سازمان محیط زیست قبل از انقلاب عرصه را برمردم تنگ کرد. با توجه به اینکه روستای بردج دارای چشمه ساران قابل توجهی بود، از جمله در منطقه کوه بمو که عده قابل توجهی درآنجا کشاورزی داشتند و از آن گذشته عده بسیار زیادی نیز به دامداری مشغول بودند که با پیدایش سازمان محیط زیست چشمه ساران را از مردم گرفتند و ورود دامها به علفزارها را ممنوع کردند و با فنس کشی عرصه را بر مردم تنگ کرده، تا جایی که به اجبار به خارج از روستا مهاجرت کرده خصوصا مهاجرت به شیراز. که عواقب بعدی از جمله عدم اشتغال،، مشکلات مسکن،، و تبدیل شدن این جمعیت تولید کننده به مصرف کننده و…را به دنبال داشت
      البته غیراز سازمان محیط زیست علل و عوامل دیگری هم وجود داشته که در این مقال نمیگنجد با تشکر از زحمات شما.

  3. سلام.
    غلامرضا جان درست زدي تو خال حرف دل من و ساير مردم داريون همينه . خوش گزرونيشون رو مي كنند براي مردنشون يادشون ميفته كه بچه داريون يا فلان روستا هستند حالا نميدونم به خاطر خرج نكردن تو قبر ستونهاو خريد قبر هست يا خاك شدن تو وطن آقاي قرباني هم بايد تا شب صدا بزنه كه حاجي فلاني رحمت خدا رفته فرداش هم يه تعداد مردم بيكار بدبخت هم بايد تا ظهر كنار جاده با وجود اين همه خطر بشينند كه چي …كه حاجي رحمت خدا رفته سرجمع شايد ده بار هم نديده باشنش وليبه همشهريشون احترام مي گزارند .چه بهتر است كه اونها هم قبل از مرگشون به همشهريانشون كمك كنند شهرشون نشه شهر مرده ها

  4. من دکتر کریم زارع را میشناسم. ولی نمیدانستم همشهری شماست. دکتر کریم زارع هم استاد خوبی بود و هم مسئول خوبی و هم نماینده خوبی برای شیراز. ولی افسوس که شما قدرش را ندانستید. ما نمایندگانمان را با آنکه هرگز با دکتر زارع قابل مقایسه نیستند خیلی حمایت میکنیم. تعجب میکنم چرا شما دست از حمایت چنین مرد دانشمند و سریفی برداشتید !

    1. خلایق هر چه لایق
      کسایی که به نماینده های شیراز رای دادن میدونن از وقتی این دوره مجلس شروع شده چند بار اقایون اومدن داریون؟ من اگه جای دکتر بودم کلامم اینورا میوفتاد نمیومدم برش دارم

  5. با سلام و عرض ادب
    بردجی ها انسان های فوق العاده خونگرم , مهربان و با محبتی هستند.من با آن ها از نزدیک برخورد داشته ام . خیلی با محبت و دوست داشتنی هستند.

  6. سلام سیروس جان…

    خوبی از خودتان است عزیز؛ خوبید که دیگران را هم خوب می بینید. آن بردجی ها هم که می گویید مسلما همین نظر را در مورد شما دارند و قطعا از دوستی، مراودت و هم نشینی با شما خرسند.

    من افتخار می کنم که هم داریونی و هم بردجی الاصل هستم. در داریون متولد شده ام. پدرم یک بردجی اصیل و مادرم یک داریونی اصیل بود.

    هر چند شاید تعاریف شما شامل حال من نشود ولی در کل:
    به ویژگی های خوبی اشاره کرده اید. افزون براین، بردجی ها همسایگان خوبی هم هستند. اجدادِ برخی از داریونی ها بردجی الاصل هستند و جزو افراد فهیم و آگاه، پر تلاش، بی آزار، مردم دار و درعین حال متواضع زادگاهمان هستند.

    اصولا بردجی ها همه جا هستند. در اقصا نقاط کشور و حتا خارج از کشور ! در همه جا هم سرآمد هستند.

    البته تمامی این تعاریف شامل حال داریونی ها هم می شود. داریونی ها هر جا که باشند، برای داریون افتخار آفرینی می کنند و یکی از ویژگی های بارز آنان این است که در همه حال و در همه جا روی زادگاه و مردم زادگاه خود تعصب دارند و هرگز زادگاهشان را فراموش نمی کنند.

    جمعیت فراوان زائرین مرقد مطهر امامزاده ابراهیم (ع) در روز عاشورا، گواه این ادعاست. هر جا باشند اگر برایشان مقدور باشد، خود را به آن جا می رسانند.

    ممنون و باقی بقایتان…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا