نوشته هاي شبانه يك داريونيهمه

آهای رفیق،سرت سلامت…/هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست

نمی توانستم بپذیرم اویی که اینگونه آرام و آسوده روی تخت بیمارستان خوابیده همانی است که با آرامش و با آسودگی غریبه بود؛غریبه ی غریبه.

***

هر انسانی در طول عمرش اشتباه می کند. آن که اشتباه نمی کند معصوم است. عبدالرضا شکری هم یک انسان است. مثل همه ما. او هم مانند همه ما اشتباه می کند. هرچه مسوولیتت بیشتر باشد ضریب اشتباهاتت هم بالاتر می رود؛این یک اصل نانوشته است.


نمی خواهم بگویم او بری از اشتباه است اما می خواهم بگویم او به داریون و به فرهنگ و ورزش داریون کم خدمت نکرده.
سالها شاهد آن بوده ام که از وقت خانه و خانواده اش برای بچه های همین منطقه زده تا بلکه بتواند برای بروبچه های داریون کاری کند.
حالا اما و پس از طی یک دوران سخت خدا راشکر به پاس دعاهای داریونی ها دوباره بهبودی اش حاصل شده و جالب آن که به محض بهبودی نسبی به جمع بروبچه های فرهنگی و بسیجی پیوسته است.
خبر بهبودی اش یکی از بهترین اخباری بود که طی ماه های اخیر شنیدم و از ته دل خوشحال شدم.


در صدد نوشتن مطلبی برای او بودم که روح الله قربانی با ارسال تصاویری از او مصمم ترم کرد.
این یادداشت نصفه و نیمه قطعا نمی تواند حق مطلب را درباره عبدالرضا شکری ادا کند اما نویسنده اش می خواهد صادقانه خطاب به عبدالرضا شکری و امثال او بگوید به خاطر کارهای فرهنگی بی چشم و داشتی که برای منطقه داریون انجام می دهی هنوز بخشی از صدقه هایم به نیت سلامتی تو و امثال توست.
حق یارت و یارتان،مولا نگهدار و نگهدارتان.

4 دیدگاه

  1. هنوز خاطره هایی که با ایشون درتیم اتحاد دردهه شصت داشتیم رو بیاد دارم.به عنوان یک همشهری برای ایشان آرزوی سلامتی دارم

  2. سال ها است که از فعالیت سایت داریون نما می گذرد اما متاسفانه برای نکوداشت سالروزآغاز به کار این سایت هیچگونه اقدامی صورت نمی گیرد ! این درحالی است که این سایت پر بازدید در انعکاس مشکلات مردم منطقه داریون نقش مهمی را برعهده دارد . متاسفانه در روز خبر نگار هم در داریون خبری نیست ! برای انسجام بیشتر خبر نگاران و هیئت تحریریه و همچنین برقراری رابطه مستحکم تر بین کاربران داریون نما و مدیر و خبر نگاران « داریون نما » برگزاری جلسات هم اندیشی ضروری به نظر می رسد

  3. شاید نسل امروزی ها، درست و حسابی، اون جوری که حق مطلب ادا بشه، این بنده ی خوب و مخلص خدا رو نشناسن !
    متاسفانه نسل اون روزی ها هم به خودشون زیاد زحمت شناخت چنین اسطوره هایی رو ندادن !

    اصلا انگار مظلومیت ، جزو لاینفک بندگان خوب و مخلص خدا، به ویژه در زادگاه غریبه پرست و آشنا گریز ماست.

    سال هاست توفیق حاصل نشده این رفیق شفیق قدیمی رو ببینم ولی خدا میدونه چه قدر دلتنگشم و چه قدر ناراحت شدم از ناخوشیش و چه قدر خوشحالم از بهبودیش.

    بگذریم… نیومدم از خدمات صادقانه و مخلصانه ی این بنده ی خدا ترس و در عین حال خدا پرست بگم. چیزی که عیان است که دیگر حاجت به بیان نیست ! کافی است منصفانه نیم نگاهی به خدمات فرهنگی ( ورزشی هم زیر مجموعه ی فرهنگی است ) ایشون تو همه ی ابعاد بیندازید، تا به حرف چون منی حقیر سراپا تقصیر برسید.

    من اومدم فقط یه چیز بگم: هنوز هم هستند آدم ها و رسانه هایی که گه گاه پرده ها رو کنار بزنن تا مظلومیت مظلومان بی ادعا هم کمی دیده بشه و حق مطلب را ادعا کنند.
    ظاهرا توی زادگاه ما فقط همین یک رسانه ی هنوز پا برجا هست که …… هر چند امثال من، قدردانش نیستیم.

    باقی بقایتان….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا