اخبارفرهنگ مردم داریونهمه

فرهنگ مردم داریون | قسمت سوم: تاریخچه داریون

به کوشش: جلیل زارع

در لغت نامه ی دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران آمده است که: « داریان (ا.خ) دهی از دهستان دودج و داریان بخش مرکزی شهرستان شیراز است که در 38 هزار گزی خاور شیراز و دو هزار گزی شوسه شیراز به جهرم واقع شده است. جلگه ای است معتدل و مالاریایی و سکنه ی آن 1152 تن است. شغل اهالی زراعت است. یک دبستان و راه مال رو دارد. (1) »

با توجه به اشاره ای که در فارسنامه ی ابن بلخی به اسم داریان وجود دارد و این کتاب در میان سال های 500 تا 510 هجری قمری تالیف شده است، پیشینه ی داریون حداقل به 800 سال پیش می رسد. در فارسنامه ی ابن بلخی در بخش ” مسافت های پارس ” که فاصله ی شهرهای فارس را تا شیراز مشخص می کند، داریان را منزل دوم در راه شیرجان (2) می داند.(3) ذکر ” خرَّمه (4) به عنوان منزل سوم و نیز همراه کردن “دوده” (5) با نام داریان دلیل قاطعی است که منظور همین داریان کنونی است که در زبان محاوره ای، داریون تلفظ می شود. تبدیل “الف” به ” و” نیز در زبان عامه چیزی رایج است، چنان که نان را نون تلفظ می کنند.

نیز تاریخ سنگ قبرهایی که بیش از 60 سال قدمت دارند حاکی از آن است که آن زمان در نوشتار، “داریان” مصطلح بوده است.

اسناد دیگری نیز در دست است که به استناد آن ها می توان به نکات قابل توجهی در زمینه ی گذشته ی داریون دست یافت. از آن جمله سنگ صندوق مانندی است که از تل های ایجاد شده از خرابه های خانه های قدیمی (6) به دست آمده و تاریخ 750(ه.ق) را نشان می دهد.(7)

اگر بپذیریم که اسم این مکان نخست داریون بوده است و بعدها در زبان نوشتار، داریان ثبت شده است، پیشینه ی تاریخی آن به زمان هخامنشیان و داریوش اول باز می گردد و این نظریه که این جا ابتدا قلعه ای بوده است که به فرمان داریوش بنا شده قوت می گیرد. زیرا واژه ی داریون در اصل برگرفته از نام داریوش است و در نوشته های یونانی نیز داریوش را داریون معرفی می کنند.(8) در شوشتر نیز نهری به نام ” نهر داریون ” وجود دارد که پژوهشگران پیشینه آن را به دوره ی هخامنشیان می رسانند و آن را منسوب به داریوش می دانند.(9)

به هر حال اگر چنین قلعه ای بوده است، امروزه هیچ اثری از آن بر جای نیست و با گذشت زمان به طور کامل از بین رفته است. با این حال می تواند سر نخی برای پیدا کردن وجه تسمیه ی داریون یا داریان باشد و آن را منسوب به داریوش یا دارا دانست.

پانوشته:
1-لغت نامه ی دهخدا ذیل نام داریان
2-سیرجان
3-فارسنامه ی ابن بلخی به کوشش علی نقی بهروزی. انتشارات مطبوعاتی فارس. شیراز. 1343 ش.ص 229
4-خرامه کنونی
5-روستایی در نزدیکی داریون
6-این تل ها موسوم به تل جدّی که به تدریج از بین رفت. برای توضیح بیش تر ر.ک بخش جغرافیای تاریخی( قسمت دوم)
7-برای توضیح بیش تر در این باره ر.ک بخش جغرافیای تاریخی( قسمت دوم )
8-اینترنت. وبگاه بناهای تاریخی شوشتر
9-راولینسون، باستان شناس و خاور شناس انگلیسی ( 1895-1810 م )، در باره این نهر می گوید” « طول کلی آن حدود 300(یارد) و عرض آن حدود 15(یارد) است. در حوالی شهر باغ و بوستان نبود و رودخانه از حوالی شهر تخمینا نیم فرسخ دور بود و مردم قری و قوافل با کشتی از رودخانه عبور می کردند و به این سبب زحمت بسیاری کشیدند. تا این که “دارای اکبر” نهر داریان را بتدا نموده، فرصت اتمام نیافت و “دارا بن دارا” به اتمام آن کوشید و آب از میان شهر صحرای گرگر جاری ساخت و این قبل از اسکند ذوالقرنین بود. »

*برگرفته از کتاب فرهنگ مردم داریون، نگارش و پژوهش: جلال بذرافکن
ادامه دارد… ( قسمت بعد: شکل گیری دوباره داریون )

امتیاز کاربران: اولین نفری باشید که امتیاز می دهد!

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا