بوي بهشتهمه

برای اولین بار داریون نما منتشر می کند؛یادگاری ارزشمند شهید خوش نژاد

علیرضا کشاورز|

باسم رب الشهداء والصديقين

حضرت امام ره می فرمودند:(شهدا در قهقه ی مستانه شان و شادی وصلشان عند ربهم یرزقونند)

آه كه قلم و گفتار ما  براي اين كه بخواهد از شهيد بنويسيد و حرف بزند چقدر قاصر است .كلمات در برابر عظمت شهدا چقدر كوچك و كم ظرفيتند. ما خاكيان وفرش نشينان كجا و  شهداء كه با عرشيان هم نشين  و با افلاكيان هم سخن كجا !  درك مقام شهيدو حتي درك همين يك جمله امام ره در باره ي شهيد از عهده و توان ما ضعيفان خارج است. پس بگذاريد سر خجلت به جيب خويش فرو برده و در سكوت حقيرانه ي خويش بمانم.

اما بعد؛ مي خواهم نامه اي از اين شهيد عزيز در سايت داریون نما بگذارم كه هم يادگاري از اين شهيد والامقام در معرض ديد عموم قرار گرفته باشد و هم با بزگواري اين شهيد عزيز بيشتر آشنا شويد .

 من هر گاه كه خاطرات شهدا را مرور مي كنم بر خجلتم افزوده مي گردد. يادم است كه هرگاه روز هاي آخر ايشان را مي ديدم مي گفتم : نادر ؛ نادر است !حتي يكبار اين را روي تابلو ي كلاس دبيرستان نوشتم و او با لبخند هميشگي آن را پاك كرد… تمام لحظاتي كه با او بودم همه اش شيرين و بياد ماندني.

شهید نادر خوش نژاد
شهید نادر خوش نژاد

از دوره ي راهنمايي … علاقه  و شوق وافري براي ديدار هر روز او داشتم … بعد از اين كه در مركز تربيت معلم شهيد آيه الله مدني شهرستان ني ريز مشغول تحصيل شده بودند ؛ مدتي بود كه ايشان را نديده بودم وبسيار دلتنگشان شده بودم…. تااين كه عصر پنج شنبه اي عازم شهرستان ني ريز شدم براي ديدار دوست ؛ نمي دانيد كه چقدر دوست داشتني بود آن لحظات و آن ديدار خاطره انگيز؛ و چه زيبا بود هنگامي كه تكيه زده بود به درخت كهن سالي در تاريكي شب ؛ و منتظر بود تا من …

در پايان از همه ي دوستاني كه براي شهدا مطلب مي نويسند تشكر مي كنم و با تشكراز آقاي علي زارع ؛ از ايشان خواهش مي كنم تحقيقاتشان در باره ي شهدا جامع تر باشد و نكات بيشتري را براي نسل جوان بيان كنند. لازم به يادآوري است كه شهيد نادرخوش نزاد سال 1364 به جبهه اعزام و در عمليان وافجر 8 به شهادت رسيدند.

8 دیدگاه

  1. نادر جان ! عزیز دل برادر ! آن شب تو خوب می دانستی به کجا دعوت شده ای که سر از پا نمی شناختی و انگار من مسخ شده بودم عزیز ! هر چند من و تو ، هر دو، جریان صاف و آرام اروند را بارها و بارها دیده بودیم، ولی تو می دانستی که در عمق آن ، غوغایی بر پاست و خروش و طغیان واقعی رودخانه زیر آب است که تو را به خود می خواند و من از آن غافل بودم !

    یادت هست عزیز ! می گفتی اگر کشتی که در اروند لنگر می اندازد ضعیف باشد، جریان رود، آن را با یدک کشش یک جا از لنگر جدا می کند و با خود می برد ؟ تو آگاه بودی و بر ستیغ سترگ ایمان، استوار و من غافل و عاجز از درک این حقیقت محض !

    حالا می فهمم که چرا تو، غواص کار کشته ی والفجر هشت، با شنیدن نام اروند، چنان هوایی شدی که تمام سختی و دشواری عبور از رودخانه ای را که حتی عراقی ها تصور نمی کردند کسی بتواند از آن عبور کند، به جان خریدی !

    آری ! تو آن شب، همراه با دیگر غواصان گردان المهدی، خط شکن شدی تا کم نظیرترین و دشوارترین عملیات آبی-خاکی جهان را رقم زنید ! در آغاز، وحشی ترین و عجیب ترین رودخانه را رام خود کردی و در انتها، به جنگ دشمن تا دندان مسلح رفتی که اگر آن را رام نمی کردی بر این ، مسلط نمی شدی ! چیزی که من آن زمان از درکش عاجز بودم !

    آری ! هر چند رود خروشان اروند، رام و تسلیم اراده ی پولادین تو شد، ولی هم او، در آن شب ظلمانی، بندگان خوب خدا را گلچین کرد تا رسالت واماندگان از غافله ی عشاق را سنگین تر کند !

    نادر جان! عزیز دل برادر ! من و تو، هر دو، اسیر خلوت شب های تاریم ! ولی میان تو که یارت در بر است با من که دو چشم انتظارم بر در، به اندازه ی رود خروشان اروند که رام ایمان راسخ و اراده ی پولادین تو شد و باتلاق چسبناکی که دست و پای مرا به خود زنجیر کرد، فرق است عزیز !

    اما نادرم ! تو که نظر کرده ی وجه اللهی ، از خدایت بخواه در این باتلاق ظلمانی که هر چه بیش تر دست و پا می زنم، بیش تر در آن فرو می روم، مرا بیش از این به خود وامگذارد و به دستاویزی محکم و مطمئن، میهمان کند که دیگرم تاب و توانی نمانده است ! باور کن عزیز ! اگر بیش از این در این باتلاق زمینگیر فرش، بمانم، حسرت رود جاری که بر بال امواج خروشانش تو را به پرواز در آورد و بر عرش نشاند، مرا جان به لب خواهد کرد! که ای کاش، جان بر لب آید و فارغ شوم از این واماندگی که عین شرمندگی است !

    1. تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم…

      با شهدا بودن سخت نیست، باشهدا ماندن سخته

      این روزها بیشتر از همیشه

      شرمنده نگاه منتظرتان هستیم

      آن نگاهی که گویا فریاد میزند…

      خونمان را به سازش با دشمن نفروشید

      افسوس…هزاران افسوس که خون دل خوردنت هایتان…یادمان رفت
      اگر سری به گلزار شهدا زدی مطمئن باش شهدا آنقدر مرام و معرفت و جوانمردی در رگبرگهاشون جاریست که تو رو دست خالی رد نکنند

  2. نادره ، نادر دوران نادر —————- عاشق وحامی قران نادر
    او که ازبهر وطن چهره برافروخته بود——– عاقبت در ره این عشق و وطن سوخته بود .

  3. باسلام وعرض تشکراز استادوسرورگرامی آقای کشاورز
    همیشه افتخارشاگردی شماراداشته وخواهم داشت.
    مطلب بسیارزیبایی بود
    انشاله که درمطالبی که درموردشهدامینویسم بتوانم ازوجودشمااستفاده کنم.ازشماهم خواهش میکنم هرگونه مطلب یا خاطراتی درباره شهداداریددراختیارمان قراردهید
    هفته آینده شهیدرحیم خانلی ورستمی سبزعلی زارع راخواهیم داشت لطفادرصورت امکان اگرمطلبی دارید به ایمیلم ارسال بفرمایید ازمدیرسایت هم خواهش میکنم ایمیل بنده رادراختیارشما قرار دهد.

  4. باسلام خدمت دوست عزیز جناب آقای کشاورز و درود به روان پاک شهیدان علی الخصوص شهید بزرگوار خوش نژاد ،از متن نامه پیداست که ایشان خود می دانسته اند شهید می شوند .

  5. با سلام و تشکر از آقای کشاورز.با خوندن این نوشته ها انسان منقلب می شود. هر چند نوشته های زیادی از شهدا وجود داره ولی نوشته های شهدای منطقه حس دیگری رو منقل می کنند.حسی که نمی شود آن رو توصیف کرد…
    جسارتا اگر در صورت امکان نامه رو بازنویسی می کردید و با اصل آن می گذاشتید فکر می کنم بهتر بود.

  6. باز نویسی نامه ی معلم شهید نادر خوش نژاد به دوست دانشجویش علیرضا کشاورز:

    بسمه تعالی
    با درود و سلام فراوان به محضر مقدس حضرت بقیه ا… الاعظم روحی لهفدا و به نایب بر حقش امام خمینی و بر تربت پاک شهیدان راه حق و عدالت خصوصا شهدای انقلاب اسلامی علی الخصوص شهدای جنگ تحمیلی ایران اسلامی بر علیه کفر صدامی و با سلام خدمت برادرانی که در سنگر علم و آگاهی علیه جهل و نادانی تلاش می کنند مخصوصا برادر گرامی خودم آقای علیرضا کشاورز.

    امیدوارم که در زیر سایه حضرت بقیه ا… سالم و سلامت و سر حال باشی و دوران تحصیل علم خودت را با موفقیت هر چه تمام تر بپایان برسانی و بتوانی با کسب علم و حلم به جمهوری اسلامی و امت مستضعف اسلامی خودت خدمت کنی.

    باری برادر گرامی حال که برایت نامه می نویسم صبح روز 64/9/21 پنج شنبه است که بعد از تمام شدن کلاس درس اخلاق که از طریق ویدئو پخش می شود و مخصوصا حال و هوایی که این درس به انسان می دهد برایت نامه می نویسم.

    امیدوارم که این نامه که از راه دور به دستت می رسد به گرمی پذیرا باشی و در نماز و دعای توسل و کمیل یادی هم از دوست حقیرت بکنی و رزمندگان اسلام هم فراموش نکنی.

    باری برادر عزیزم از اینکه بدون خداحافظی شما را ترک گفتم و تنهایتان گذاشتم بسیار معذرت می خواهم و امیدوارم به آن مقامی که خدا برای عالمان و کسانی که طلب علم می کند.

    من را ببخش واقعا من دلم برایتان تنگ شده است از اینکه مدتها شما را ندیدم و حال هم از شما دور شده ام. واقعا جبهه هوای دیگری و جدای چیزی که مردان بزرگ به زبان می آورند یعنی اینکه کلمات و الفاضی نیست که بتواند حق را بیان کند. واقعا جای خودسازی و نزدیک شدن به خدا است و رها شدن از بند مادیات و خواهشهای نفسانی است.

    امیدوارم به خدای منان که از این سفره پر برکت الهی تو هم فیض ببری. قرارگاه ما فعلا تیپ المهدی است که چه بخواهد خدا.

    برادر گرامی از قول سلام تمام بچه ها را برسان و از قول حلال بودی و خداحافظی کن. من دیگر سر شما را درد نمی آورم . از اینکه خطم خراب است و مشکلی ایجاد می کند در خواندن نامه باید به اجر و مقامی که خدا برای عالمان و طالبان قرار داده ما را عفو کنی.

    خدا حافظ شما. به امید موفقیت.
    دوست گرامیت نادر خوش نژاد از منطقه جنگی
    جواب فوری
    64/9/21

    آدرس گیرنده: استان فارس: شیراز- مرکز تربیت معلم آبباریک. برسد به دست علیرضا کشاورز دانشجوی سال اول رشته تعلیمات دینی و عربی

    آدرس فرستنده: استان خوزستان- اهواز- امیدیه- پایگاه پنجم شکاری- ص.پ 493 ک. پ 555

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا