همههمه چيز از داريون

نگاهی به زبان و گویش مردم داریون

به کوشش:جلیل زارع برگرفته از کتاب فرهنگ مردم داریون|

ریشه ی زبان مردم داریون، فارسی دری است که رگه هایی از زبان پهلوی در آن دیده می شود. ارتباط با دیگر گویش ها از جمله لری و قرار گرفتن حوزه ی جغرافیایی آن در مسیر نیروهای مهاجم خارجی – همانند کل زبان فارسی – موجب نفوذ پاره ای واژگان انگلیسی و عربی در آن شده است.

برخی واژگان نیز از گویش لری وارد شده است:
سمنت به معنای : سیمان، طیاره و سی به معنای : برای؛ از دسته ی این گونه لغات است. با این حال درصد واژگان فارسی سره در این گویش بسیار بیش تر از زبان معیار است.

تفاوت های گفتاری و انتخاب واژگان خاص محلی سبب شده است تا حدود زیادی از زبان معیار فاصله گیرد و گویشی مشخص پدید آید. گرچه بسیاری از واژگان آن ممکن است در دیگر شهرهای استان فارس و حتا استان های هم جوار نیز کاربرد داشته است.

واژگان زیبای بسیاری در این گویش دیده می شود که تناسب آهنگ و معنا در آن ها قابل توجه است. مانند ” همبار” به معنای آهسته و آرام. که واج های نرم ” ه. م. ب” و هجای کشیده ی ” بار” مفهوم آهستگی را در آن تداعی می کند. یا “چپری” که آهنگ سریع تلفظ آن، مفهوم تند و سریع را به ذهن می رساند.

ترکیبات پر معنایی مانند : ” زنده سر” به معنای پر دل و جرات. ” تش باد ” باد سوزان. ” پناه باد ” جایی که از وزش باد در امان باشد؛ از دیگر ویژگی های این گویش است.

کنایات ، تکیه کلام ها و ضرب المثل های خاص این محل به قوت و غنای زبان مردم کمک بسیار کرده است.

این گویش به گویش شیرازی قدیم نزدیک است. با این تفاوت که بر خلاف لهجه ی کش دار شیرازی، کششی در تلفظ کلمات نیست.

 مهم ترین ویژگی های زبانی گویش داریونی در گذشته
۱ – کاهش واج
مثال : نزدیک : نزیک / امروز : امرو

۲ – افزایش واج
مثال : مو : مود

۳ – تبدیل واج در مصوت بلند
مثال : خون : خین

۴ – تبدیل صامت به صامت دیگر
مثال : جمشید : جمشیر. نوع دیگر این کاربرد تبدیل “ک” به “گ” در عدد “یک” است وقتی که به عنوان صفت شمارشی پیش از ممیز “من” قرار گیرد : یگ من.

۵ – تبدیل مصوت کشیده ی “آ” به “او”
مثال : خواب : خو / آب : او

۶ – تبدیل مصوت کوتاه به مصوت بلند در تلفظ
مثال : بیشین. بیجیک. بوگورز.

۷ – تبدیل مصوت کوتاه کسره به مصوت کوتاه فتحه
مثال : گربه ( به فتح “ب” )، خونه ( به فتح ” ن” ) / یک ( به فتح “ی” ) / هر که ( به فتح “ک” )

این فرایند، حوزه ای گسترده دارد و اسم و فعل و حرف را در بر می گیرد. برخی از موارد آن عبارت است از : به، که (کس) ، خونه، جومه، گرده، کش، کشیدن …
۹ – تبدیل مصوت کوتاه فتحه به “ا”
مثال : عامو : عمو، عامه : عمه، عاریس : عروس

۱۰ – جا به جایی کاربرد واژگان
مثال : به چه درد می خورد : چه به درد می خورد.

۱۱ – وجود مصوت های کوتاه به صورت کشیده.
مثال : ار ( به فتح ” ا ” با صدای کشیده ی فتحه : نوعی درخت پر سایه

۱۲ – تغییر مفاهیم برخی حروف اضافه
مثال : از او گفتم : به او گفتم

۱۳ – استفاده از پسوند “ه” در پایان عددهای ترتیبی به جای تنوین
مثال : اولنده ( “و” مشدد است ) : اولا

۱۴ – کاربرد شکل کهن واژگان در زبان پهلوی
مثال : اشتر : شتر / دمب : دم / هشتن : گذاشتن.

در فعل های وجه اخباری و التزامی؛ هلیدن در وجه امری. مانند “بله ” و ” بلین ” ( هر دو به کسر “ب” ) به معنای بگذار و بگذارید.

۱۵ – تلفظ برخی از واژگان، همانند تلفظ اوستایی آن هاست.
مثال : سخت ( به ضم ” س” ) : سوخت / فرخت ( به ضم “ر” ) : فروخت

۱۶ – مختصر شدن کلمات و در نتیجه کوتاه تر شدن جملات
مثال : ب ز ( به فتح “ب” و “ز” ) : بهتر از / خ ( به ضم “خ” ) : خوب / ر ( به فتح “ر” ) صحرا : بیرون رفت.

۱۷ _ به کار بردن فعل ماضی منفی به جای ماضی مثبت در جمله ی پیرو به گونه ای که فعل جمله ی پایه حالت امری پیدا کند. بدون آن که جنبه ی آمرانه داشته باشد.
مثال : انگورها که نچیدی، درخت ها سم می زنی : انگورها که چیدی؛ درخت ها را سم بزن. در این گونه موارد، مثبت بودن فعل، از آهگ جمله دریافت می شود.

۱۸ – به کار بردن ” با ” برای همراهی و معیت به جای ” و ”
مثال : دیگو با اسمو ( “س” مشدد است) ببر : دیگ و کف گیر را ببر.

۱۹ – حذف ” ه ” در تلفظ و کشیدن صدای پیش از آن
مثال : کره : کهره ( به فتح ” ک ” و ” ر ” ) / نره : نهره ( به کسر ” ن ” و به فتح ” ر ” )

۲۰ – کاربرد ” چرا ” در مفهوم بله
مثال : بیه ( مگر ) نگفتم زود بیا ؟ چرا. گفتی.

۲۱ – کاربرد ” خ ” مخفف ” خوب ” در مفهوم حرف ربط ” که ”
مثال خ ( به ضم ” خ ” ) میدونی : خودت که میدونی.

۲۲ – افزودن ” ها ” در پایان برخی جمله ها برای تاکید.
مثال : ” ای هم خوبه ها ”

۲۳ – استفاده از تکرار واژه برای تاکید.
در این گونه موارد ادا کردن کلمات در چند واژه ی نخست، تند و آخرین واژه با کشش هجا همراه می شود. مثال : قشنگ قشنگ قشنگ قشنگ.

۲۴ – استفاده از توابع در گفتار
مثال : پر و پا ، دس و پل ، چک و چیل …

۲۵ – کاربرد فعل ماضی سوالی منفی در مواقعی که گوینده دستور به انجام کاری داده اما عملی نشده است.
مثال : رفتین ( رفتید ) ؟ در مفهوم چرا نرفته اید ؟

۲۶ – افزودن واژه ی ” تازه ” در پایان جملاتی که قصد تاکید را دارند
مثال : ای که بختره ( بهتره ) تازه. در مفهوم این بسیار بهتر است.
گاهی در اول جمله به کار می رود و مفهوم ” در ضمن ” دارد.
مانند : تازه می تونی یه کار دیه هم بکنی.

۲۷ – استفاده از ” ن ” به جای ” است ”
مثال : کجان ؟ : کجاست ؟ / ای مال شمان ؟ : این مال شماست ؟

۲۸ – تکرار بخشی از جمله در تعریف کردن ها و قصه ها.

۲۹ – استفاده از “خود ” به جای ” با ”
مثال : خود حسن برو : با حسن برو

۳۰ – به کار بردن ” با ” به جای “و ”
مثال : دیگو با اسمو ببر : دیگ و کف گیر را ببر

۳۱ – حذف ” ه ” در تلفظ و کشیدن صدای پیش از آن
مثال : کره ( به فتح ” ک ” و ” ر ” ) : کهره / نره ( به کسر ” ن ” و فتح ” ر ” ) : نهره

۳۲ – به کار بردن ” نه ” برای تاکید در پایان جملات
مثال : برو نه : برو. چرا نمی روی ؟ همی نه : البته همین طور است.

۳۳ – افزودن ضمیر ” ش ” در پایان فعل های سوم شخص
مثال : نیسش ( ” س ” مشدد است ) ، رفتش

۳۴ – به کار بردن ساخت های مختلف ” شوریدن ” به جای ساخت های ” شستن ”
مثال : می شورم، می شوری … البته مصدر آن ها کاربرد ندارد. و از مصدر ” ششتن ” استفاده می شود.

« منبع : فرهنگ مردم داریون نوشته:جلال بذرافکن »

2 دیدگاه

  1. سلام خدمت همه مخصوصا استادزارع که واقعا زحمت کشیدن واسه جمع اوری این مباحث.ولی خداوکیلی از خودمون که بگذریم واسه افراد غیر داریونی خیلی سخته فهمیدن و یادگیری حرفا و صحبت کردن.
    مثلا:ای سی کیه.سیم لت کن.ای سی مو ای سی تو.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا